این روزها در روزنامه ها ،کتابها ،کانال های تلگرام ،صفحات مجازی و حتی بحث های خانوادگی و میان مردم کوچه و بازار بسیار می شنویم که فردی اظهار می کند(من کتابها و مطالب روان شناسی خیلی دوست دارم و می خونم ) و بسیاری از همین افراد وقتی در کنار یک روان شناس قرار می گیرند می گویند:( من مطالب روان شناسی زیاد می دونم و خودم مشاور همه فامیل هستم و هرکسی مشکل داره سراغ من میاد و من او را راهنمایی می کنم ) این حساسیت درباره تربیت فرزندان نیز بسیار زیاد است وخانواده ها به خصوص مادران بسیار کتابهای تربیت فرزند می خوانند و پست های تربیتی سرچ می کنند و کانال های کودک اعضای بسیاری دارد.خانواده ها بسیار به فرزندانشان توجه می کنند دایم آن ها را به مکان های جذاب می برند برایشان وسایل گران قیمت می خرند و همیشه مراقب آن ها هستند اتاق بچه ها تبدیل شده به یک مغازه اسباب بازی فروشی .این علاقه به دانستن و توجه به تربیت بچه ها بسیار خوب است اما آنچه در روند فرزند پروری مشکل ایجاد می کند زمانی ست که پدران و مادران این توجه ها را از حد اعتدال خارج می کنند.آن چه اهمیت دارد این است که واقا هیچ فردی با خواندن چند کتاب روان شناسی ،روان شناس نمی شود.همانطور که هیچ فردی با شناخت چند دارو و دانستن چند بیماری، پزشک نامیده نمی شود.هزاران نکته باریک تر زمو اینجاست. فرزندپروری امروز دچار آفت هایی شده است که باید به آن ها توجه ویژه داشت:
-
وقتی والدین دایم به گوش فرزندشان می خوانند که او بسیار باهوش تر از بقیه است و یا زیباتر از همه ست او را بسیار خودخواه بار می آورند.این روزها این اتفاق بسیار گریبان گیر کودکان شده است.انگار آن ها کالایی هستند که باید زیباتر از همه و بهتر از بقیه به چشم برسند تا بتوانیم به دیگران عرضه کنیم.این آفت کودکان را خودخواه می کند و خود برتربینی در آن ها تقویت می شود.ما باید فرزندانمان را به اندازه کار خوب و درستی که انجام می دهند تشویق کنیم و نباید اغراق آمیز صحبت کنیم .آنچه لازم است در آن ها تقویت شود پشتکار و تلاش برای رسیدن به اهدافشان است نه اینکه دایم از این روان شناس به آن روان شناس برویم و با هزینه های هنگفت بخواهیم از فرزنمان آزمون هوش بگیرد تا اعداد و ارقام به دست آمده را به دوست و آشنا بگوییم و فخر فروشی کنیم.
-
بعضی از والدین اصلا تحمل آن را ندارند که فرزندشان در کاری شکست بخورد و در بازی با دوست خود ببازد.این دست والدین دایم برای حل مشکلات کوچک و بزرگ فرزندشان پادرمیانی می کنند و کودکشان هم با پیش آمدن اولین ناکامی با گریه از پدر و مادرش می خواهد که اوضاع را درست کنند . ما باید فرزندانمان را برای یک زندگی پر فراز و نشیب واقعی آماده کنیم.همیشه روند زندگی همان چیزی نیست که ما انتظارش را می کشیم.وقتی فرزند ما یاد نگیرد چگونه با مشکلاتش کنار بیاید یا آن ها را حل کند در بزرگسالی به سرعت دچار ناکامی می شود و نمی تواند از پس مسایل خود برآید.این انسان ها یا بسیار وابسته و شکننده باقی می مانند و یا به سرعت افسرده و گوشه گیر می شوند و ممکن است به سمت مواد مخدر گرایش پیدا کنند و یا با کوچکترینن شکست و چالشی در زندگی به افکار خودکشی پناه ببرند.فرزندانتان را در زمان های بحرانی رها کنید تا مشکلاتش را حل کند اگر قرار است به او کمک کنید این کار را بسیار نامحسوس انجام دهید.
-
خانواده هایی که به فرزندانشان مسوولیت نمی دهند و از آن ها هیچ انتظاری در برابر امور روز مره زندگی ندارند اعتماد به نفس آن ها را زیر سوال می برند.بچه ای که هیچ کاری برای انجام دادن ندارد و موفقیت های جدی را تجربه نمی کند اعتماد به نفس پایینی در او شکل می گیرد.
-
گاهی حساسیت بیش از حد والدین در فرزندپروری تبدیل به وسواس می شود.بسیار می بینیم که والدین آنقدر نکته سنج و نکته بین می شوند که پا از مرزهای روان شناسی هم فراتر می گذارند.نمی توان آدمهای دور و بر را الک کرد و افراد را جدا کرد بچه ها باید یاد بگیرند که افراد مختلف چگونه باید سازگاری ایجاد کرد.
-
این روزها والدین برای برگزاری مراسم هایی مثل جشن تولد ،مکان های بازی و … از هم پیشی می گیرند و انتظار دارند فرزندشان همیشه در فضاهای شیک و مجلل بازی کند و این باعث می شود آن ها پرتوقع شوند و یه سختی شاد شوند.این چشم و هم چشمی ها که د رعکس های اینستاگرام ها و پروفایل ها مشهود است در زندگی کوچولوهای ما بسیار تاثیر منفی می گذارد.
-
پدران و مادران عزیز سعی می کنند بچه هایشان را دایم پارک ببرند و یا به فضاهایی ببرند که به راحتی بازی کنند اما خودشان کمتر با آن ها بازی می کنند و یا هنگام بازی اصلا هیجان ندارند .بچه ها بیش از همه چیز به هیجان و بازی احتیاج دارند.
-
والدین بسیار به آموزش بچه هایشان اهمیت می دهند و دایم دنبال آموزش هاس مستقیم هستند اما آن ها احتیاج به شادی و بازی و هیجان دارند.آموزش از بازی جدا نیست و بهترین وسیله آموزش همان بازی و شادی و هیجان است. در این لحظات شیرین با آنها همراهی کنید.
-
خانواده ها خواسته ها ، اضطرابها و کمال طلبی های خود را به فرزندانشان منتقل می کنند.
متاسفانه ما با بچه هایی روبه رو هستیم که به دلیل آفت های فرزندپروری کمتر معنای محبت و عشق را درک می کنند .آن ها بیشتر به خواسته های خود فکر می کنند و حاضرند به هر قیمتی شده به آن ها دست پیدا کنند.انحصار طلبی نیز از ویژگی های بارز آن هاست.به همین دلیل کمتر از تولد فرزند دیگر خوشحال می شوند و بیشتر دوست دارند همه توجهات پدر و مادر برای آن ها باشند.بنابراین برقرای ارتباط میان کودکان بسیار سخت شده است.
پدران و مادران باید بسیار دقت داشته باشند که بچه ها مثل خمیر آماده شکل پذیری هستند و این والدین هستند که به آن ها شکل می دهند.نسل امروز با آسیب هایی روبه رو هستند که باید آن ها را دریابیم.حساسیت های بیش از حد ما ممکن است برای آن ها مشکل ساز شود.کمی بچه ها را رها کنیم .کمی اجازه دهیم کودکی کنند.آن ها احتیاج دارند خودشان مشکلاتشان را حل کنند تا روش های حل مساله را یاد بگیرند.احتیاج دارند که گاهی بدون اسباب بازی سر خود را گرم کنند تا خلاقیت هایشان را بروز دهند .لازم است گاهی از ما نه بشنوند.
بچه های ما عروسک های ما نیستند که فقط به ظاهرشان اهمیت بدهیم.
این روزها علی رغم حساسیت ها و اطلاعاتی که والدین سعی می کنند داشته باشند نوع فرزند پروری نگران کننده به نظر می رسد.مواظب باشیم فرزندانی خودخواه ، انحصار طلب ، بی مسوولیت ،وابسته و لوس پرورش ندهیم.