کمال طلبی آفت جامعه امروز .این روزها در کوچه و خیابان ،در جمع دوستان و آشنایان ، در خانواده و محل کار با افراد زیادی روبه رو می شویم که با وجود اینکه اطرافشان پر است از موفقیت و یا عوامل شادی و خوشحالی باز ناراضی هستند و هیچ چیز شادشان نمی کند دایم خود را سرزنش می کنند و احساس گناه آزارشان می دهد شاید خود ما هم به نوعی در گروه همین افراد قرار بگیریم.حتما پیش آمده فرزندتان را به پارک یا جشنی برده باشید و به جای استفاده از آن موقعیت برای ایجاد شادی دایم همه چیز به چشمتان مشکل دار آمده باشد و و یا جلوی آینه ایستاده باشید . دایم از چهره و اندام و لباس خود یا همسرتان ایراد گرفته باشید یا اینکه دایم همسر و فرزندانتان را زیر ذره بین قرار دهید و به نظرتان پر از اشکال بیایند.گاهی فکر می کنم یکی از علت های شیوع افسرگی در جامعه کنونی ما همین کمال طلبی های افراطی و منفی باشد.آیا شما هم فردی کمال طلب هستید؟ به این ویژگی ها دقت کنید ،کدامیک از این موارد را در خود پیدا می کنید؟
افراد کمال طلب ،بلندپروازی را نوعی ارزش می دانند اما برنامه ریزی درستی برای رسیدن به موفقیت ندارند از شکست می ترسند و دایم خود را سرزنش می کنند آن ها افرادی هستند که از هیچ چیزی خوشحال نمی شوند.
شاید با خود فکر کنید شرط رسیدن به موفقیت کمال گرایی ست . تا حدودی درست فکر می کنید اما آن چیزی که شما را به سمت موفقیت هدایت می کند انگیزه پیشرفت یا پیشرفت گرایی است.افرادی که دارای انگیزه پیشرفت هستند بلندپروازی کمتری دارند و جوانب را می سنجند و به نوعی واقع نگر تر هستند. با رسیدن به موفقیت به خود و دیگران پاداش می دهند. برنامه ریزی بهتر ودقیق تری دارند و امید و انگیزه بیشتری داشته و با رسیدن به موفقیت احساس رضایت می کنند.
اگر بخواهیم علت کمال طلبی را بررسی کنیم باید به نوع تربیت والدین فرد در کودکی توجه داشته باشیم.این افراد غالبا والدین سخت گیری داشته اند و دایم کودکانشان را زیر ذره بین نقد قرار داده و از آن ها ایراد می گرفتند.
والدین کمال طلب و پرتوقع غالبا فرزندانی تربیت می کنند که کمتر از زندگی و از خود راضی هستند.
یکی دیگر از عوامل ایجاد کمال طلبی جامعه کمال طلب است .گاهی مدرسه ، معلمان یا حتی مدیران و مسوولان در محل کار آن قدر فرد را تحت فشار قرار می دهند که او دایما نگران مضطرب است.
افراد کمال طلب غالبا ارزیابی های غیر منطقی از امور مختلف دارند و یا منطق تحریف شده خود به این نتیجه می رسند که چیزی خوشایندشان نیست و همیشه پر از ایراد است.
آن ها افکار و باورهای غیر منطقی زیادی دارند یه عنوان مثال؟
افراد کمال گرا معمولا بسار دچار اضطراب و افسردگی می شوند و از ترس اینکه اشتباه نکنند معمولا دست به کاری نمی زنند و بسیار تعلل می کنند.
افراد کمال طلب باید در نظر داشته باشند که لازم است قبل از هر چیز شیوه نگرش خود را تغییر دهند و حتی به کوچکترین موفقیت ها هم توجه داشته باشند. در اکثر موارد برای بازنگری در افکار و شیوه نگرش خود لازم است از راهنمایی های یک روان شناس بهره مند شوید.
در اکثر موارد وقتی از فردی پرسیده می شود که امروز چه چیزهایی تو را خوشحال کرده چیز زیادی ندارد که بیان کند.شاید به همین دلیل است که اکثر کمدین های ایرانی اذعان می کنند خنداندن مردم ایران اصلا راحت نیست . این که ما مردمی هستیم که به سختی می خندیم و شاد می شویم اصلا یک مزیت محسوب نمی شود . حتی بازیهایی که در کشورهای دیگر بچه ها را بسیار شاد می کند در کشور ما به نظر بی مزه می آید و نه خانواده ها و نه بچه ها از آن اسقبالی نمی کنند.اکثر مردم انتظار دارند که چه اتفاق خاصی باید بیفتد.در صورت اینکه با دیدن خوشبختی های ساده می توانیم شادی و رضایت را در زندگی تجربه کنیم.
شاید بیشتر ما دوره ای بزرگ شدیم که در انشاهای مدرسه و در آرزوهایمان به دنبال دست نیافتنی ها و بهترین ها می گشتیم.حتما به خاطر می آورید موضوع انشا مدرسه که همیشه از ما می خواستند بنویسیم در آینده می خواهید چه کاره شوید و ما همیشه به دنبال شغلی بودیم که بهترین باشد و همه تشویقمان کنند هیچ کسی به ما یاد نداد که فکر کن چه تواناییهایی داری و به چه چیز علاقه داری و بعد بنویس دوست داری چه کاره شوی.ما دوره ای بزرگ شدیم که وقتی می پرسیدند هدفت از زندگی کردن چیست سینه سپر می کردیم و می گفتیم می خواهیم به کمال انسانی دست پیدا کنیم و همه برایمان کف می زدند و کسی نمی پرسید اصلا کمال انسان کجاست؟پس طبیعیست اگر الان جامعه ای کمال طلب داریم که بعد از گذشتن سال های بسیار و نرسیدن به آن همه آرزوی غیر واقعی اکنون از خود ناراضی باشند و داسم خود را سرزنش کنند چون دیگر کسی برای حرفهای بزرگشان دست نمی زند الان زمان عمل کردن است.این نسل از بچه های خود هم انتظارات غیر واقعی دارند و آن ها را در فشار قرار می دهند و باز به نسل دیگری برخورد می کنیم که قانون گریز هستند و زیر این همه قانون های کمال طلبانه والدین خود شانه خالی کرده اند و افسار گسیخته معلوم نیست به کدام سمت حرکت می کنند.
اکنون زمان آن رسیده که از معیارهای غیر واقعی دست بکشیم و برای خود اهداف کوتاه مدت تعریف کنیم که دست یافتنی باشد.اینگونه کمتر خود را سرزنش می کنیم و کمتر از خود انتظار داریم که در همه چیز یک ستاره باشیم و بدرخشیم و به قول فروغ فرخ زاد باید به (بهانه های کوچک خوشبختی)فکر کرد.
چند تمرین ساده:
سبد خرید شما در حال حاضر خالی است.